آسمونیا

مطالب گوناگون از سراسر وب

ماجرای جالب ازدواج رویا میرعلمی

  • ۰۸:۴۷

رویا میرعلمی پس از سالها هنرنمایی بر روی صحنه های تئاتر ایران و همچنین در سریال هایی چون حیرانی و زمانه انتظاری این شبها شاهد او درخشش او در نقش زیبا در سریال شمعدونی هستیم.رویا میرعلمی

 

رویا میرعلمی که در آستانه 37 سالگی قرار دارد دفتر خاطراتش را در سین جیم فرهنگی باشگاه خبرنگاران با ما ورق می زند. 

 سین:اولین جرقه های ورودتان به عرصه تئاتر؟ 

جیم:پیش از ورود به دانشگاه و تحصیل در رشته طراحی صحنه در دانشگاه هنرهای زیبا علاقه به هنر در من وجود داشت و در حوزه های نقاشی و داستان بی تجربه نبودم. با آنکه ترجیحم قبولی در رشته گرافیک یا نقاشی بود، اما این اتفاق نیفتاد و به علت علاقه ام به طراحی صحنه، این گرایش از هنر تئاتر را برگزیدم. اما خیلی اتفاقی در سال های اول ورود به دانشگاه وارد عرصه بازیگری شدم. 

 

سین:چرا اتفاقی؟ و این اتفاق چگونه افتاد؟ 

جیم:قبل از ورودم به عرصه بازیگری هیچ علاقه و تجربه ای در این حوزه نداشتم و اصلا بازیگری دغدغه ام نبود، با این همه با مطرح شدن پیشنهادی به عنوان کوچکترین عضو گروه نمایش خویش خانه به کارگردانی حسین کیانی با بازی احمد مهرانفر، آیدا کیخانی و آنته آ پناهی به روی صحنه سالن تجربه رفتم که این روزها با نام سالن استاد سمندریان شناخته می شود، البته ناگفته نماند آن زمان هنوز با حسین کیانی ازدواج نکرده بودم. 

 

سین:احساستان را در اولین تجربه بر روی صحنه به یاد دارید؟ 

جیم:خوشبختانه تئاتر را به صورت حرفه ای آغاز و دنبال کردم، اما هیچ وقت حس و حال اولین باری را که در مقابل تماشاگران روی صحنه رفتم را فراموش نمی کنم، با اینکه کماکان بعد از سالها تجربه و فعالیت در این حرفه هنوز وقتی به روی صحنه می روم برای مجذوب کردن و خسته نشدن مخاطب و اجرایی بی نقص اضطراب دارم و فشارم پایین می آید، اما در اولین تجربه یک لرزش درونی بر من مسلط شده بود، آنقدر استرس داشتم که حتی نمی دانستم برای فرار از این احساسات باید چه کنم و فقط خودم می دانستم در آن لحظات بر من چه می گذرد و هیچ کدام از تماشاگران و بازیگران متوجه حالت های من نشده بودند. 

 

سین:بیشتر حضور شما را به عنوان بازیگر شاهد بودیم، چرا از طراحی صحنه فاصله گرفته اید؟ 

جیم:در ابتدای حضورم در این حرفه به دلیل علاقه و گرایش تحصیلی ام به عنوان طراح صحنه و لباس فعالیت داشتم و به یاد دارم در یکی از جشنواره های فجر همان سال ها در بخش طراحی صحنه و بازیگری زن کاندید و در نهایت به عنوان بهترین بازیگر انتخاب شدم. 

همیشه ترجیح می دهم انرژی و زمان خود را صرف حیطه ای کنم که در آن شناخته شدم و به اصطلاح از یک شاخه به شاخه دیگر نپرم، سالهاست که بازیگرم و آن تمام روح و جسم مرا درگیر خودش کرده است و با وجود علاقه به گرایش تحصیلی ام مشغله کاری و ذهنی مانع از فعالیتم در آن حوزه می شود. 

 

سین:صحنه یا دوربین؟ 

جیم:ترجیح من کار خوب است، درهرکدام از حوزه های تئاتر، سینما و تلویزیون اگر پیشنهاد خوبی داشته باشم، صددرصد فارغ از آنکه مربوط به چه حوزه ای است آن را می پذیرم. 

 

سین:چرا حسین کیانی؟ 

جیم:همیشه دلم می خواست فردی که قرار است سالها با او زیر یک سقف زندگی کنم آگاه باشد و خوشبختانه حسین کیانی از زمانه خودش چندین قدم جلوتر و آگاه تر است، بعد از نمایش خویش خانه تجربه همکاری مجدد ما را به این نتیجه رساند که می توانیم زوج خوبی باشیم و ما در دوره ای این تصمیم را گرفتیم که فاصله زمانی زیادی میان تصمیم گیری تا ازدواج نبود، نه مثل این روزها که بعد از 10 سال معاشرت آخرش هم به جایی نمی رسند (باخنده). 

 

سین:از تجربه همکاری با همسرتان بگویید؟ 

جیم:خوشبختانه در تمام این سالها سعی کردیم با تعامل با یکدیگر جلو برویم، تجربه های مشترک زیادی با همسرم داشتم و معمولا او هر شخصیتی را با توجه به شناختی که از من و سایر اعضای گروه دارد خلق می کند. گاهی پیشنهاداتی را مطرح می کنم و گاهی هم به آنچه که مربوط به نقشم است اعتراض می کنم و پیش آمده که خلق شخصیتی را که دوست دارم ایفاگر آن باشم را به او پیشنهاد کنم، چند سال قبل خواهان ایفای نقش دختری بودم که از لحاظ عقلی دچار مشکل است و نمایشنامه ای هم براساس همین موضوع به قلم حسین کیانی نوشته شد، البته پیشنهادات من همواره با تغییراتی از سوی او بکار گرفته می شود، در حال حاضر علاقه به بازی در نقش یک معتاد را دارم، به همسرم هم گفتم اما نتیجه ای نگرفتم. (باخنده) 

  در وبلاگ  کاراینفو همراه ما باشید

سین:حرف آخر را در خانه شما چه کسی می زند؟ 

جیم:معمولا حسین کیانی ترجیح می دهد چشم بگوید. (باخنده) 

 

سین:مادر بودن منافاتی با بازیگری دارد؟ 

جیم:نزدیک به دو سال بعد از تولد فرزندم کارن در حرفه ام فعالیت نکردم و بعد از این مدت با کمک های خانواده ام دوباره به دنیای تئاتر برگشتم. می توان هم مادر بود و هم بازیگر اما پذیرش ایندو مسئولیت در کنار هم بسیار سخت است. 

 

سین:در انتخاب نام فرزندتان حسین کیانی چشم گفت؟ و چرا کارن؟ 

جیم:من اسم کارن را انتخاب کردم چون هم اسم کمیابی بود و هم سال ها پیش اجرای پیانویی از کارن همایونفر دیده بودم که هنوز بعد از سالها مجذوب هنرنمایی اش هستم و همین باعث شد تا همیشه دوست داشته باشم نام فرزندم را کارن بگذارم و به علاوه اینکه علاقه ای نداشتم به نام کیخسرو، کوروش و کیان که پیشنهادات پدرش بود. 

 

سین:کارن علاقه ای به حرفه شما و پدرش دارد؟ 

جیم:حضور در این فضا در کنار دوستان من و پدرش و بازی کردن با آنها را بسیار دوست دارد (باخنده) نقاش و مهاجم بسیار در فوتبال است و در حال حاضر دوست دارد فوتبالیست شود. 

 

سین:خود شما هم اهل فوتبال هستید؟ 

جیم:به شدت، من و همسرم و کارن هرسه از طرفداران استقلال هستیم. 

 

سین:پس در روزهای دربی آرامش در خانه شما حاکم است؟ 

جیم:از آن جهت بله، ولی در دو دربی آخر فقط حرص خوردیم و آرامشی دیگر برایمان نمانده بود. (باخنده) 

 

سین:نوستالژی های رویا میرعلمی؟ 

جیم:برای لحظه به لحظه کودکیم برای شنبه شب ها که سریال سالهای دور از خانه پخش می شد و با رفتن برق ساعت ها پای تلفن می نشستم و شماره اداره برق را می گرفتم، آنقدر که دیگر سریال سالهای دور از خانه که هیچ انرژی من هم تمام می شد، برای مادربزرگ و خانه باغی که همه را دور هم جمع می کرد و حتی برای خودکار بیک که یک تومان بود دلتنگ می شوم، اما بعضی وقتها فکر می کنم که بچه های امروز خوشبخت تر از ما هستند، ما که سالهای کودکی مان را در جنگ و وضعیتی گذراندیم که از هر سو تنش هایی بر ما وارد می شد و هنوز اوضاع کشور به ثبات نرسیده بود. 

  

سین:و دوران کودکی تان چگونه گذشت؟ 

جیم:آن دوران با تذکرات معلم برای حرف نزدن من و بغل دستی ام و تلاش های بی وقفه من و خواهرم برای اذیت کردن برادر کوچکمان گذشت. 

 

سین:چرا اذیت؟ 

جیم:معمولا در خانواده های ایرانی و به خصوص خانواده ما به فرزند پسر بیشتر بها می دادند و همین حسودی من و خواهرم را بر می انگیخت و فکر می کنم اگر نگویم بهتر باشد چون بدآموزی دارد. 

 

سین:و بلاهایی که سر برادرتان آورده اید؟ 

جیم:در اتاق تاریک او را حبس می کردیم، غذایش را می گرفتیم و نمی گذاشتیم هیچ چیز بخورد و خیلی اتفاقات دیگر که امروز از گفتن آن ها شرم دارم (باخنده) و می گویم که برادرم را عاشقانه دوست دارم و پشیمان هستم. 

 

سین:با توجه به خاطراتی که تعریف کردید، کودک آرامی نبودید؟ 

جیم:بچه منزوی و یا آرامی نبودم و شیطنت های ریز و خاص خودم را داشتم، اما در عین حال خجالتی بودم و تا حدی از جمع واهمه داشتم که تئاتر در جهت رفع این مسئله خیلی به من کمک کرد. 

 

سین:خط قرمز رویا میرعلمی؟ 

جیم:آنچه که به شدت آزارم می دهد دروغ است. 

 

سین:و واکنشتان در برابر دروغ؟ 

جیم:به شدت و به سرعت از کسی که دروغ بگوید فاصله می گیرم. 

 

سین:خصلت بارزتان از دید اطرافیان چیست؟ 

جیم:اطرافیان لطف دارند و مرا مهربان می دانند ، من در زندگی فقط سعی می کنم خود را برتر از دیگران ندانم و این را وظیفه خود می دانم، به عقیده من این دنیا آنقدر ارزش ندارد که به هم نوعمان بی احترامی و بی توجهی کنیم. 

 

سین:آشپزی هم یکی از هنرها است، به عنوان یک هنرمند چقدر آشپزی خودتان را قبول دارید؟ 

جیم:خیلی زیاد، تا به امروز محال بوده کسی دستپختم را تجربه کند و فرصت بعدی را از دست بدهد، تخصصم در دست کردن قیمه نثار و خوردن قورمه سبزی است. 

 

سین:اهل شعر هستید؟ 

جیم:اشعار حافظ و سعدی را بسیار دوست دارم و سهراب سپهری ، احمد شاملو و فروغ فرخزاد نیز شاعران مورد علاقه من هستند.

 

سین:گوش نوازترین صدایی که شنیده اید؟ 

جیم:صدای استاد شجریان را بسیار دوست دارم و از شنیدنش لذت می برم. 

 

سین:حرفی هست که ته دل یا نوک زبانتان جا مانده باشد؟ 

جیم:بخاطر تجربه همکاری موفق با سروش صحت و بازیگران خوب سریال شمعدونی که سبب شد دوستی های پایداری شکل بگیرد، خدا را شکر می کنم و خوشحالم از اینکه کارگردانان تلویزیون و سینما از بازیگران عرصه تئاتر بهره می گیرند و عده ای از آنان مرز و تفاوتی را میان بازیگران دارای نگاه متخصص با افراد فاقد این ویژگی قائل هستند و همچنین ناراحتم بخاطر مشکلاتی چون نبود حمایت دولتی و بودجه که گریبان گیر تئاتر شده و دغدغه و نگاه کارگردانان را به سمت گیشه برده است.

منبع : namakestan2

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی